مردم آلمان سالها تلاش کردند تا لکه ننگ هیتلر و جنایات نازیسم را پاک کنند، اما چه تاسفآور است که امروز، در کمتر از یک سال، آلمان دوباره با مواضع بربوک و همقطارانش به گونهای عمل میکند که نام خود را در کنار نسلکشیها میبیند. جعفر یوسفی در یادداشتی نوشت: این روزها وزیر خارجه آلمان، […]
مردم آلمان سالها تلاش کردند تا لکه ننگ هیتلر و جنایات نازیسم را پاک کنند، اما چه تاسفآور است که امروز، در کمتر از یک سال، آلمان دوباره با مواضع بربوک و همقطارانش به گونهای عمل میکند که نام خود را در کنار نسلکشیها میبیند.
جعفر یوسفی در یادداشتی نوشت: این روزها وزیر خارجه آلمان، آنالنا بربوک، در اوج انتقادهای ضد ایرانی خود، تناقضهای بیپایان سیاست خارجی غرب را بیش از همیشه به جهان نشان داده است. با کمال ناباوری، بربوک در حالی از اجرای عدالت درباره تروریستی به نام جمشید شارمهد در ایران شدیداً خشمگین است که همزمان، کشتار هزاران کودک بیگناه فلسطینی توسط اسرائیل را «دفاع مشروع» مینامد و با صراحتی بیسابقه تاکید میکند که آلمان از حمایت خود از اسرائیل هیچ ابایی ندارد؛ حتی اگر این حمایت به هدف قرار دادن غیرنظامیان و نابودی مراکز محافظتشده مانند بیمارستانها و پناهگاهها منجر شود.
شاید هیچ چیز بهتر از این سیاستهای دوگانه، استانداردهای دوپهلوی اروپا را آشکار نمیکند. این موضعگیری آشکار آلمان نه تنها به عنوان یک خیانت به اصول اخلاقی تعبیر میشود، بلکه شاهد دیگری بر این واقعیت است که عدالت و انسانیت در چشم غرب فقط پوششی خوشرنگ و لعاب برای منافع سیاسی است. این اظهارات تلخ و بیپرده، نهتنها معیارهای دوگانه آلمان را در قبال حقوق بشر آشکار میکند، بلکه بوی متعفن ریاکاری را از پشت شیشههای براق سیاستمداران اروپایی به مشام میرساند و حتی اگر هزاربار ادکلنهایی به نام حقوق بشر به خود بزنند، باز هم برای افکار عمومی دنیا غیر قابل تحمل هستند.
تاریخنگاران، آلمان را سرزمینی با حافظه تاریخی سنگین و مملو از زخمها و لکههای پاکنشدنی میدانند. مردم آلمان سالها تلاش کردند تا لکه ننگ هیتلر و جنایات نازیسم را پاک کنند، اما چه تاسفآور است که امروز، در کمتر از یک سال، آلمان دوباره با مواضع بربوک و همقطارانش به گونهای عمل میکند که نام خود را در کنار نسلکشیها و جنایات وحشیانه میبیند. با اینحال، اگر آلمان به حقایق تاریخی و عبرت از گذشتههای تلخ خود اهمیت میداد، هرگز چشمان خود را بر بمبارانهای بیامان اسرائیل بر سر مردم بیپناه غزه نمیبست و از جمشید شارمهد به عنوان یک تروریست که دستش به خون کودکان ایرانی آلوده است، دفاع نمیکرد و کشتار هزاران کودک فلسطینی را به عنوان یک ضرورت استراتژیک نمیپذیرفت.
جالب این که اقدام ایران برای اعمال مجازات یک تروریست را که به شکلی کاملا قانونی و حقوقی صورت گرفته است، خلاف حقوق بشر میداند و ایران را به تعطیلی کنسولگریهایش در آلمان تهدید میکنند ولی بمبهای ۸۰ تنی رژیم صهیونیستی را دفاع مشروع مینامد! امروز اروپا حتی در نقش تماشاچی هم شکست خورده است. نه تنها در عرصه ایجاد صلح، بلکه حتی در نقش حداقلی یک ناظر بیطرف هم اروپا ناکام ماند. از مکرون گرفته که تنها با یک ژست استعماری، به فجایع لبنان اشارهای سطحی میکند، اما هیچ ابتکار عملی از سوی او برای آتشبس دیده نمیشود تا آلمان و دیگر دولتهای اروپایی که بهرغم انبوه ادعاهایشان، حتی در حفظ ظاهر حقوق بشری خود هم شکست خوردهاند و در تعادل بین ژست انساندوستی و منافع خود در حمایت از اسرائیل، اروپا به شدت زمین خورده و تناقضات سیاستهایش کاملاً برملا شدهاند.
بربوک و همفکرانش با حمله به برخورد عادلانه ایران با یک تروریست و دفاع بیچونوچرا از جنایات اسرائیل، ثابت کردند که آن چه برایشان مهم است، حقیقت یا انسانیت نیست، بلکه قدرت و منافع خودشان است و با قوانین و چارچوبهایی که به نفع خودشان بنا نهادهاند، حتی بزرگترین جنایات را میتوان بهسادگی و با ادبیاتی گلوبلبل توجیه کرد. اگر قرار باشد کشورهای غرب آسیا با این معیارهای دوگانه غربی خود را تنظیم کنند، آن گاه باید به جای دفاع از مرزهای خود، امنیت و حاکمیتشان را به تروریستهایی، چون داعش و جیش الظلم واگذار کنند؛ همان گروههای خطرناکی که تحت حمایت غرب در حال فعالیت هستند.
این گونه است که چهره زشت و کریه تمدن غربی در مقابل ملتهای دیگر برملا میشود. تمدنی که به نام حقوق بشر، جان انسانهای بیگناه را میگیرد و با ادعاهای دروغین خود دست به توجیه این کشتارها میزند و واقعیت کثیفی از یک نظام امپریالیستی را آشکار میسازد. تناقض رفتاری وزیر خارجه آلمان من را یاد جملات «جرج بوش» رئیس جمهور آمریکا به «حامد کرزای» رئیس جمهور افغانستان میاندازد زمانی که کرزای از بوش میپرسد اگر کسی در افغانستان چند نفر را بکشد، شامل تروریست میشود؟ بوش جواب میدهد: خیر، تروریسم زمانی است که منافع آمریکا در خطر باشد.
منبع: خراسان